آموزش زبان انگلیسی

بایگانی
  • ۰
  • ۰

قید حالت

قید حالت

در دو درس قبل  گفتیم که صفت مال اسم است. اما قید حالت مال (فعل) است؛ یعنی چگونگی انجام فعل را به ما می گوید. به جز قید های حالتِ بی قاعده، قید حالت با اضافه کردنِ Ly به صفت ساخته می شود.

                            قید حالت      صفت

Easy > easily

Careful > carefully

Happy > happily

قید حالت یا صفت : کدام را بیاوریم؟

باید به فعل جمله نگاه کنید! اگر فعل جزءافعال اسنادی (ربطی) بود، ازصفت استفاده کنید و اگر غیراسنادی بود، از قید حالت استفاده کنید. یکی دیگر از کاربردهای صفت، آمدنش قبل از اسم است.

It is an easy language.

آن زبانی ساده است. (صفت قبل از اسم آمده است.)

We can learn this language easily.

ما می توانیم این زبان را به آسانی یاد بگیریم. (learn یک فعل غیراسنادی است.)

Bahar is very careful.

بهار خیلی مراقب است. (is یک فعل اسنادی است.)

Bahar drives carefully.

بهار با دقت رانندگی می کند. (drive یک فعل غیر اسناادی است.)

The woman looked happy.

آن زن، شاد به نظر می رسید. (look، یک فعل اسنادی است.)

The woman spoke happily.

آن زن با خوشحالی حرف می زد. (speak، یک فعل غیر اسنادی است.)

قید های حالت بی قاعده

تعدادی صفت هستند که با ly، به قید حالت نمی شوند. هرکدام ساز خودشان را می زنند، پس باید حفظشان کنیم:

قیدحالت      صفت

Good > well

Fast > fast

Hard > hard

Late > late

He came late.

او دیر آمد.

Our teacher speaks French well.

معلم ما زبان فرانسوی را خوب حرف می زند.

 

  • Mohammadamin Rezaey
  • ۰
  • ۰

حروف اضافه:قسمت دوم

حروف اضافه:قسمت دوم

به حروف اضافۀ زیر و کاربرد آن ها دقت کنید.

on

روزهای هفته و تاریخ

On Wednesday/ on Friday/ on 20 August

در بخشی از روز همراه با اسم آن روز

On Friday morning/ on Tuesday evening

به معنی«روی»یا«در»

On the table/on the desk/ on page 5

Next to

نزدیکِ، در مجاورتِ

Next to the hospital/ next to the post office

In front of

جلوی، مقابلِ

In front of the bank/ in front of the station

Behind

پشتِ

Behind the house

Under

زیرِ

Under the car

  • Mohammadamin Rezaey
  • ۰
  • ۰

حروف اضافه


حروف اضافه:قسمت اول

به حروف اضافۀ زیر و کاربرد آن ها دقت کنید.

In

بخش های مختلف روز

 In the afternoon/ in the evening/ in the morning

ماه های سال

In September/ in Farvardin

فصل ها

In(the)spring/ in(the)summer/ in(the)fall/ in(the)winter

سال

In1975/ in 1398

شهر ها، کشورها، قاره ها

In Tehran/ in Italy/ in Beirut/ in Asia

At

ساعت

At 8 O’clock

زمان خاص

At night/ at noon/ at midnight/ at sunset/ at sunrise

صرف غذا

At lunch/ at dinner time

پشت میز

At the table

 


  • Mohammadamin Rezaey
  • ۰
  • ۰

قسمت دوم :افعال وجهی) )Modals

Must کاربرد

1.برای بیان ضرورت انجام کاری در زمان های حال و آینده به کار می رود.

You must be careful with this knife. It’s very sharp.

تو باید مراقب این چاقو باشی. خیلی تیز است.

If you want to go abroad, you must have a passport first.

اگر می خواهید به خارج بروید ابتدا باید یک گذرنامه داشته باشید.

2.هنگامی که باور داریم چیزی حقیقت است یا یک نتیجه گیری منطقی برای زمان حال یا آینده داشته باشیم از استفاده می کنیم.  must 

You worked 10 hours today. You must be tired.

امروز ده ساعت کار کردید. حتما خسته هستید.

My brother works at your company. You must know him.

برادرم در شرکت شما کار می کند. باید بشناسیدش.

shouldکاربرد    

 

برای بیان مصلحت انجام کاری و هم چنین بیان پند و اندرز در زمان های حال و آینده به کار می رود.

Tom doesn’t study enough. He should study harder. 

تام به اندازه کافی درس نمی خواند. باید سخت تر درس بخواند.

You shouldn’t be so late.

نباید این قدر دیر کنید.


  • Mohammadamin Rezaey
  • ۰
  • ۰

(افعال وجهی )Modals

قسمت اول: (افعال وجهی )Modals

در این درس شما با افعال وجهی آشنا می شوید:

Can, may, should, must+ شکل ساده فعل

Canکاربرد

برای توانایی انجام کاری در زمان های حال و آینده می آید.

I can swim.

می توانم شنا کنم.

She can play the piano.

او می تواند پیانو بزند.

I ‘m sorry, but we cannot (can’t) come to your party next Saturday.

متاسفم اما نی توانیم شنبه آینده به مهمانی شما بیاییم.

May کاربرد

1.برای بیان احتمال انجام کاری در زمان های حال و آینده به کار میرود.

I may go to the movies tonگight, but I’m not sure.

ممکن است امشب به سینما بروم اما مطمئن نیستم.

She may not come to your party.

او شاید به مهمانی شما نیاید.

2.برای کسب اجازه نیز مورد استفاده قرار می گیرد.

May I ask a question?

 امکان دارد یک سوال بپرسم؟


  • Mohammadamin Rezaey
  • ۰
  • ۰

ضمایر انعکاسی و تأکیدی:قسمت دوم

ضمیر تأکیدی:

شکل و شمایلشان عیت ضمایر انعکاسی است و برای تأکید روی یک اسم یا ضمیر می آیند. برای این می آیند که بگوییم«خود آن شخص یا خود آن چیز» نه شخص یا چیز دیگر. و جایشان هم بلافاصله بعد از خود فاعل یا بعد از مفعول است.

She herself made the cake.

یا

She made the cake herself.

خود او کیک را درست کرد.

I myself saw the teacher.

یا

I saw the teacher myself.

من خودم معلم را دیدم.

Maryam and I ourselves did the experiment.

یا

Maryam and I did the experiment ourselves.

من و مریم خودمان آزمایش را انجام دادیم.

حواستان باشد!

ضمایر انعکاسی و تأکیدی باید با مرجع خودشان مطابقت داشته باشند. مثلاً 1یا2و3یا4و...

1.I 2.myself 3. She 4.herself

 


  • Mohammadamin Rezaey
  • ۰
  • ۰

ضمایر انعکاسی و تأکیدی:قسمت اول

اگر بخواهیم بگوییم«خودم، خودت،خودش،خودمان،خودتان،خودشان» از ضمایر تأکیدی و انعکاسی استفاده می کنیم.

Myselfخودم

Ourselves خودمان

Yourself خودت

Yourselves خودتان

Itself/ herself/ himself خودش

Themselvesخودشان

 

ضمیر انعکاسی:

اگر فاعل و مفعول یک باشند،از ضمایر انعکاسی به جای مفعول استفاده می کنیم.

Ali looked at (Ali, himself) in the mirror.

علی خودش را در آینه نگاه کرد.

جایشان کجاست؟

1.بعد از فعل یا بعد از یک حرف اضافه در آخر جمله، می آیند.

Mina made herself a cake.

مینا برای خودش یک کیک درست کرد.

یا

Mina made a cake for herself.

مینا برای خودش یک کیک درست کرد.

My dog hurt himself.

سگ من به خودش آسیب رساند.

Help yourself!

بفرمایید از خودتان پذیرایی کنید.

 


  • Mohammadamin Rezaey
  • ۰
  • ۰


زمان گذشتۀ استمراری

برای نشان دادن این که فاعل در زمان مشخصی در گذشته در حال انجام کاری بوده است، از این زمان استفاده می کنیم.

طرزساخت:was/ were+  ing

I was walking

نکته:گذشتۀ ساده یار ویاور گذشتۀ استمرای است. یک پای ثابت رفاقت با گذشتۀ استمراری است و این دو جمله را با کلمات ربط 1،2،3به هم وصل می کنند،ببینید:

1.while  2.as 3.when

I was driving when you called me.

من در حال رانندگی بودم وقتی شما به من تلفن زدید.

We weren’t working on a difficult problem when the power went out.

ما در حال کارکردن روی یک مسئلۀ سخت نبودیم وقتی برق رفت.

نکته: یک سری فعل ها هستند که اصلاً استمراری نمی شوند. ما به آن ها می گوییم1 یا افعال نشان دهندۀ «حالت».مبادا آن ها را استمراری کنید!

1.state verbs

Agreeموافقت کردن

Loveدوست داشتن

Believeاعتقادداشتن

Needنیاز داشتن

Feelاحساس کردن

Rememberبه خاطر آوردن

Knowدانستن

Wantخواستن

Likeدوست داشتن

Wishآرزو کردن

 

We believe in Allah. (Not: we are believing in Allah.)

ما به خدا را باور داریم.

I want to go to cinema. (Not: I am wanting to go to cinema.)

می خواهم به سینما بروم.

 


  • Mohammadamin Rezaey
  • ۰
  • ۰

صفات بی قاعده

صفات بی قاعده

این صفت ها حالشان خوش نیست ! هر دفعه یک قیافه ای برای ما می گیرند! باید حفظشان کنید.

صفت ساده

صفت برتری

صفت عالی

Good خوب

Better بهتر

The bestبهترین

Badبد

Worse بد تر

The worstبدترین

Much/ manyزیاد

Moreبیشتر

The mostبیشترین

Farدور

Fartherدورتر

The farthestدورترین

 

I have more books than you.

من کتاب های بیشتری از شما دارم.

Tara is the best student at school.

تارا بهترین دانش آموز در مدرسه است.

He is still in hospital, he is better than he was last week.

او هنوز در بیمارستان است، او بهتر از هفتۀ پیش است.

You are the worst driver I know.

تو بدترین راننده ای هستی که می شناسم.

You play tennis better than I do.

شما از من بهتر تنیس بازی می کنید.

I ran pretty far yesterday, but I ran even farther today.

من دیروز خیلی مسافت دوری دویدم، اما امروز حتی مسافت دور تری دویدم.

 


  • Mohammadamin Rezaey
  • ۰
  • ۰

انواع صفت از لحاظ مقایسه: قسمت سوم

صفت برترین(عالی)

این صفت در فارسی با«ترین» ترجمه می شود؛ مانند خوب ترین، بد ترین، گران ترین.

زمانی از این صفت استفاده می کنیم که یک نفر یا یک چیز پرچمش در یک گروه بالا یا پایین باشد؛ یعنی بین همه«ترین» باشد. دو تا فرمول هم دارد:

فرمول1

1+صفت یک بخشی یا دو بخشی 2دار+3+فعل+فاعل

فرمول2

صفت چند بخشی+4+5+فعل+فاعل

1.est  2.y 3.the 4.most 5.the
مثال های فرمول 1:

Hamid is the oldest student in our school.

حمید مسن ترین دانش آموز در مدرسه مان است. 

Karoon is the longest river of iran.

کارون بلندترین رودِ ایران است.

Mercury is the smallest of all.

سیارۀ عطارد کوچک ترین در بین همه است.

Today is the happiest day of my life.

امروز شادترین روز زندگی من است.

مثال های فرمول2:

Chinese is the most difficult language.

چینی سخت ترین زبان است.

This hotel is the most expensive of all.

این هتل گران ترین همه است.

Lions are the most dangerous animals in jungles.

شیرها خطرناک ترین حیوانات در جنگل ها هستند.

نکته: 1و2ازعلائم صفت عالی هستند.

1.in 2.of all


  • Mohammadamin Rezaey